Web Analytics Made Easy - Statcounter

جعفر حسن خانی در یادداشتی به بررسی مواضع اخیر مهدی نصیری و برخی سیاستمداران همراه او‌ پرداخته است. - اخبار سیاسی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم جعفر حسن خانی سیاست پژوه در یادداشتی به بررسی مواضع اخیر مهدی نصیری پرداخته است. 

متن این یادداشت به شرح زیر است:

این روزها مهدی نصیری مواضعی را اتخاذ می‌کند که بسیار متمایز از مواضع خود او در دهه هفتاد است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او که امروز جمعی را نمایندگی می کند میگوید بین خدای سنت و خرمای مدرنیته سرگردان است. اعلام رسمی تغییر مواضع او از مناظره با دکتر حسین کچوئیان در هفته نامه پنجره با عنوان «امکان سنجی تحقق تمدن تراز اسلامی در عصر غیبت» آغاز شد او در این مناظره اعلام کرد به تمدن اسلامی نمی رسید و بیان داشت: «نمی‎توانیم در عصر غیبت، جامعه‎ای را شکل بدهیم که مثلا بالای 50 درصد، فرض کنید 70ـ 80 درصد اسلامی باشد که من تعبیر به تراز اسلام می‎کنم.» او همین سخن را در مقدمه کتاب عصر‌حیرت خود نیز بیان کرده است : «مقصود از تعبیر جامعه و تمدن تراز دین در این کتاب، جامعه و تمدن مهدوی علیه السلام نیست ـ که کسی خوشبختانه پس از پیروزی انقلاب مدعی تحقق آن نبوده است ـ بلکه مقصود، تحقق احکام و ارزشهای دینی ـ آن گونه که از قرآن و سنت و اسنادی متعالی چون نهج البلاغـه و یـا آنچه اساتید دانشمند و فرهیخته، بـرادران حکیمـی در موسوعه گرانسنگ «الحیات« تحقیق و تدوین کرده اند، فهمیده مـی شـود ـ در حدی مثلا هفتاد ـ هشتاد درصدی می باشد.» فارغ از اینکه جای تامل جدی دارد که نصیری چگونه می تواند شاخص های کیفی تمدن اسلامی را کمی سازی کند و تحقق هفتاد و یا هشتاد درصدی آن را به منزله تحقق تمدن اسلامی بداند، اما آنچه در گفتار سال‌های اخیر مهدی نصیری بسیار به چشم می آید ناامیدی فزاینده او است. نصیری در انتهای مناظره خود با حسین‌کچوئیان این نا‌امیدی خود را با صدای رسا فریاد می زند: «بنده هیچ امیدی به بهتر شدن وضع حجاب در این ‎جامعه ندارم. بنده هیچ امیدی به اینکه بانکداری بدون ربا داشته باشیم ندارم. بله، می‎تواند نرخ سود پایین بیاید و باید برای این تلاش کنیم. این نظام آموزشی از آغاز تا پایانش در حد زیادی غیردینی است. البته می‎توان برای اصلاح نسبی آن کار‎‎هایی کرد و باید هم کرد اما تحقق نظام آموزشی تراز دین رویای بی‎تعبیر است. همین الان بسیاری از شاخص‎‎‎های فرهنگی و اجتماعی شما رو به سقوط و افول بیشتر است؛ مثل طلاق، مثل فردگرایی و فرار از ازدواج، مثل افزایش پرونده‎‎‎های قضایی و خیلی چیز‎‎های دیگر.»

به نظر می رسد بخش جدیی از مواضع نصیری صورت بندی همین نا‌امیدی است و علت بسیار از رفتارهای متاخر ایشان که در تضاد با مواضع قبلی خود اوست را هم باید در همین نا‌امیدی جست. اما سوال اینجا است او چگونه به اینجا رسیده و چرا چنین مواضعی را اتخاذ می کند. برای پاسخ به این پرسش می توان دلایلی را برشمرد که از جمله آن می شود به موارد پیش رو اشاره کرد:

ابتنا به خرد سازگاری:

در یک دسته بندی کلی می توان از سه نوع عقلانیت و خرد سخن به میان آورد:

الف.‌خرد ارتجاعی: خردی است واپسگرا که راه را در بازگشت به گذشته می داند و از میان زمان‌های گذشته، حال و آینده ، انتخابش زمان گذشته است و خیره بر گذشته حال را تغییر می دهد و آینده را باز تکرار گذشته می خواهد.

ب.‌ خرد سازگاری: این خرد زمان حال را مهم می داند و تلاش می کند گذشته را با اقتضای حال مطابقت دهد. این خرد «اکنون» زده است و تلاش می کند به سازگاری با شرایط تن در دهد. خرد سازگار فاقد ایده «شدن» و الگوی «چگونه شدن» است.

ج. خرد تحولی: این خرد در جست و جوی وضع جدید است. این خرد به دنبال گشودن افق جدید زمانی است. خرد تحولی به زمان حال به عنوان زمان گذار می نگرد و دارای ایده «شدن» است و در جست‌و‌جوی تغییر است.

خرد نصیری خرد سازگاری است. او می خواهد در شرایط حاضر دوام بیاورد. عصر غیبت از نظر او عصر ماندن است. عصر در امان ماندن است. او التفاطی به ایده «شدن» ندارد و لذا از خرد او حرکت نمی زاید بلکه خرد سازگاری خرد سکون است. این خرد تضمین مرداب وارگی تمدن است. اگر اندیشمندان و متفکران اروپایی در سال های انتهایی قرون وسطی چون نصیری می اندیشیدند هیچگاه جهان مدرن به وجود نمی آمد. جهان مدرن حاصل خرد تحولی بوده است و خروج از جهان مدرن هم تنها با خرد تحولی ممکن است. داوم آوردن لزوما به تداوم یافتن نمی انجامد. ایده دوام نصیری به تداوم یافتن در تاریخ و مانایی اسلام نمی انجامد. مانده لزوما در امان نمی‌ماند، بلکه بیشتر اوقات وامی ماند.

فهم استعلایی از اسلام:

مهدی نصیری چنین می انگارد که اسلام دین فرا تاریخی، فرا زمانی و فرا نسلی است. در حالی که اسلام هیچگاه چنین نبوده است . دین خاتم انبیا ، دین همه تاریخی ، همه زمانی و همه نسلی است نه فرا و ورای آن. اسلام یک پدیده استعلایی و فرا و ورای اکنونیت بشر نیست. اسلام دین فردا نیست. همه اسلام برای همه زمان ها، تاریخ ها، نسل ها و تمدن ها است.

فهم استعلایی از اسلام لاجرم به این صغری و کبرا ختم می شود که اکنونیت وضع بشر آلوده است و در نقطه مقابل اسلام پاکیزه و منزه از هر آلودگی است و لذا بهتر آن است که اسلام با اکنونیت بشر کاری نداشته باشد تا آلوده نشود و اگر قرار است برای اسلام از وضع استعلایی هبوطی اتفاق بی افتد بهتر آن است که آن بخش اسلام در وضع اکنون بشر مداخله داده شود که سازگار با آن است تا جسارتی به ساحت پاک آن صورت نگیرد.

این پندار در نهایت اسلام را یک پدیده آن جهانی و معنوی می داند و اگر در این جهان هم شانی بر آن قائل باشد این شان حوالت داده می شود به فردا و برای اکنون چیزی ندارد و اگر دارد حداقلی است. اسلام استعلایی ، اسلام حداقلی است نه حداکثری؛ اسلام مدرن است نه اسلام ناب محمدی؛ اسلام فردی است نه جمعی و اجتماعی. اسلام بی اعتنایی است نه اسلام مسئول. اسلام منفعل است نه اسلام فعال.

در انقیاد و سیطره مدرنیته:

مهدی نصیری نماینده بسیاری از نیروهای مذهبی است که بیشتر وقت خود را صرف غرب شناسی کرده اند تا اسلام شناسی . بیشتر آنان که وقت خود را صرف شناخت غرب می کنند مقهور آن می شوند و نمی توانند خود را در وضعیت استعلایی نسبت به پارادایم اندیشه مدرن قرار دهند . به جای آنکه خود را در وضعیت استعلایی و فرا و ورای ساحت مدرن قرار دهند، تعلقات ارزشی خود را استعلایی کرده و به تعلیق درآورده و به تعویق می‌اندازند. چون نگاه فرازمندانه و از منظرگاه چشم عقاب به آن ندارند و از دیدگان غریق دریای مدرن به این ساحت نظر می‌اندازند لاجرم خود را در سیطره می بینند. کسی که از منزلگاه چشم عقاب به دریای مدرن می نگرد کرانه های آن را جست و جو می کند اما ماهی غریق دریای مدرن اعماق این دریا را می کاود و در سیاهی آن فرو می رود.

«سیطره مدرنیته» واژه‌ای است پرتکرار در کتاب «عصر حیرت» مهدی نصیری ؛ وی در این کتاب به صراحت تاکید دارد که در انقیاد مدرنیته است و راهی برای گریز از آن در دست نیست: «ممکن است کسانی به خصوص جوانان پرشور انقلابی بگویند، ما میتوانیم بر سیطره مدرنیته غلبه کنیم و بساط آن را بر چینیم! اما این ادعا از سر ساده انگاری امور و نیز کم اطلاعی از وضعیت کنونی عالم و آدم و سنن الهی در تاریخ است؛ و فقط از باب اشاره باید بگویم که اولین قدم برای ایـن غلبه ـ با فرض امکان وقوعی آن ـ فهم عمیق ماهیت و ابعاد مدرنیته است»

مدرنیته با گوهر خود بنیاد خود بیشتر ابعاد وجودی ما را در نوردیده است و فهم عمیق آن لازم است اما فهم فرازمندانه و استعلایی از آن هم مهم است و ضروری. مدرنیته قدرتمند است اما داشته ها و ظرفیت های تمدنی ما هم کم نیست.

بی روشی و بد روشی در نظریه‌پردازی:

در حوزه تمدن اسلامی ایرانی انباشت تفکر سه سنت فکری، عقلانیت اسلامی ایرانی را شکل داده است: سنت فکری کلام و فقهی، سنت فکری عرفانی و سنت فکری فلسفی. تطور تاریخی جدال این هر سه با هم بر عقلانیت تاریخی حوزه تمدنی ایران افزوده و آن را بارور کرده است. مهدی نصیری آشکارا سنت فکری عرفانی و فلسفی ما را کنار می گذارد و حتی در مذمت آن سخن می گوید و در سنت فکری کلامی و فقهی هم بهره ای از فقه نمی‌برد و در گفتار و نوشتار خود نیز آن را نادیده می گیرد و نهایتا تلاش می کند به استناد به برخی روایات و خوانشی روایی از اسلام بسنده کند. مواجهه این خوانش روایی و گزینشی از اسلام با مدرنیته حتما مواجهه نابرابری است. این مواجهه ، مواجهی از پیش شکست خورده است، کما اینکه نصیری بر این شکست تصریح دارد و نا‌امیدانه عصر غیبت را عصر سیطره مدنیته و تعویق و تعلیق حداکثری دین می داند.

فارغ از اینکه نصیری در مواجهه با مدرنیته از سنت های فکری حوزه تمدنی اسلامی ایرانی بهره لازم را نمی برد در روش نیز دقت لازم را ندارد. او به کرات و به دفعات متمادی در طرح نظراتش دچار مغالطه زمان پریشی یا مغالطه نا‌به‌هنگامی ( آناکرونیسم) شده است؛ نصیری توجه ندارد که نمی توان تاریخ را با ارزش های امروزی تحلیل کرد.

همچنین نصیری به کرات و دفعات بر این امر تاکید کرده که نمی توان در عصر غیبت بیش از پنجاه درصد دین را در جامعه محقق کرد. او در اینباره در ابتدای بخشی از کتاب «عصر حیرت» خود با عنوان «ویژگی های تمدن تراز اسلام» با بیان این سخن که «جامعه و تمدن دینی و اسلامی که گفتیم در عصر غیبت و عصر سیطره مدرنیته در حد تراز و رضایت بخش قابل تحقق نیست و تنها نسبتی محدود از آن و در یک معدل گیری، کمتر از پنجاه درصد که در جای خود ضرورت و دستاوردی مهم محسوب می شود، امکان وقوع دارد» به تشریح شاخص ها و ویژگی های تمدن تراز در ابعاد فردی، اقتصادی، اجتماعی و ... پرداخته است. نصیری برای ویژگی های کیفی که بر می شمرد نظیر این ویژگی که در حوزه فردی مورد اشاره قرار می دهد : «تقوا و تعبد و عمل صالح ». استاندارد کمی و درصدی را لحاظ می کند و با استناد به آن به قضاوت شرایط حاضر مبادرت می ورزد. . اما سوال اساسی اینجا است که او با کدام روش این ویژگی کیفی را کمی سازی کرده و با کدام روش آن را سنجیده است که استاندارد کمی را برای بودن یا نبودن آن در جامعه مورد استناد قرار می دهد. سردبیر سابق کیهان هیچ جای کتاب خود و دیگر نوشته ها و گفته هایش به این مهم اشاره ای ندارد و حتی با قدری تامل در نوشته‌جات او می‌توان دریافت که به این مهم التفاطی ندارد. همین یک مورد موید این است که غایب بزرگ اظهارات نصیری، «روش» است. به نظر می رسد این نویسنده در کار خود روشمند عمل نکرده است و بدون روش به صورتبندی شرایط حاضر مبادرت ورزیده است.

خوانش تاریخ با ایده پیشینی که منجر به تاریخ گزینی سلیقه ای می شود از دیگر چالش های نوشته های نصیری است. فهم تاریخی نصیری از صدر اسلام و حکومت نبوی و علوی از نظر اطلاعات تاریخی ناکافی است. با وجود ناکافی بودن اطلاعات تاریخی، او سوگیرانه و با ایده پیشینی تاریخ را خوانش می کند و از میان رخدادهای تاریخی هر آنچه که موافق ایده اوست را بر می شمرد و هر آنچه مخالف ایده اوست آشکارا نادیده می انگارد.

درک مسیحی و انجیلی از دنیا و دولت:

در نوشته های نصیری دنیا کثیف و گناه آلود است. به نظرمی رسد درک نصیری از دنیا درک مسیحی و انجیلی است. دولت هم از آنجا که نهاد این جهانی و دنیایی است، پس آن هم آلوده است. از نظر او جهان در مسیر سکولاریزاسیون و مدرنیزاسسیون بیشتر و بیشتر است. از تبعات چنین خوانشی از دنیا مناقشه دین و دنیا، مناقشه دین و دولت، مناقشه عقل و دین و مناقشه علم و دین، مناقشه های جدی و واقعی می شوند کما اینکه در جهان مسیحی چنین مناقشه هایی اعتبار دارد. در نگاه اسلام دنیا بستر تحقق دین است. دین همان میزان که آن‌جهانی است این جهانی هم هست. دولت و قدرت هم شرط لازم تحقق دین است و حتما طریقیت دارد. در اسلام رستگاری هم بُعد این جهانی دارد هم بُعد آن جهانی. دین نیز، هم مسئولیت این جهانی دارد و هم مسئولیت آن جهانی . دولت نیز همچون دین مسئولیت دوآلیستی دارد. نباید اجازه داد از دنیای عصر غیبت تفسیری کلیسایی برجسته شود و اصالت آلودگی آن و آلودگی تعلقات آن نظیر دولت و ... نظریه پردازی شود. چرا که اگر چنین شود راه همان است که مسیحیت رفته : دامن چینی دین از دنیا و دولت و در نهایت سکولاریسم. پروژه «دین حداقلی» روشنفکران با پروژه «اجرای حداقلی از دین» که مهدی نصیری طرح می کند در نتیجه تفاوتی با هم ندارد و نهایتا چیزی نیست جز تن دادن به سکولاریسم. حتی اگر نصیری هزار بار در نوشته های خود آن را کتمان و نفی کند: «اگر منظور از دین حداقلی این است که عرصه هایی از حیات فردی و جمعی، از حاکمیت احکام دین مستثنی میشود و دین در این حیطه ها حکمی ندارد، (همان طور که عده ای از روشنفکران دینی مـی گویند) این همان اعتقاد مردود در باره حیطه نفوذ و حاکمیت دین است؛ اما اگر مقصود این باشد که در شرایطی امکان تحقق تنها حدی محدود و نسبی از دین و احکام آن به دلیل بروز موانعی چون غیبت و یا عدم بسط ید حجت معصوم مقدور و میسور است، ربطی بـه سکولاریسم ندارد. » نصیری مدعی است که بین پروژه « اجرای حداقلی از دین » او و سکولاریسم ربطی وجود ندارد اما این صورت بندی از وضعیت، شاید سکولاریسم را به عنوان هدف مورد نظر نداشته اما نهایتا پیامد آن سکولاریسم خواهد بود. در صورت بندی او از عصر غیبت حتما سکولاریسم هدف نبوده اما پیامد این صورت بندی قطعا سکولاریسم است و تفاوت چندانی با «دین حداقلی» ندارد.

فرجام سخن

نقد انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی با گفتار درون دینی اتفاقی است که در سال های اخیر به شکل فزاینده ای در حال تولید ادبیات است و مهدی نصیری از چهره های شاخص این جریان است. پیش از این در دهه هفتاد و هشتاد انتقاد از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بیشتر از منظرگاه ارزشهای مدرن و از سوی روشنفکران طرح می شد اما از میانه دهه نود با بروز نتایج ناکارآمدی دولت مستقر شاهد شکل جدید از انتقاد آن هم با گفتار دورن دینی هستیم. جامعه مخاطب این ادبیات و گفتار بیش از آنکه طبقه متوسط و افکار عمومی باشد، بدنه انقلابی و وفادار جمهوری اسلامی است و نهایتا منجر به ایجاد تزلزل در اعتماد و اعتقاد دینی این بدنه به دولت اسلامی می‌شود.

به نظر می رسد این گفتارِ درون دینی منتقدانه در نهایت به دنبال قدرت زدایی و دولت زدایی از تشیع باشد و حتی اگر این مهم را به عنوان هدف دنبال نکند پیامد این گفتار طبیعتا به قدرت زدایی و دولت زدایی از تشیع می‌انجامد و نهاد دولت و قدرت را برای جامعه دین دار کم اهمیت کند.

برای مهدی نصیری و هم مسلکان او که تلاش می کنند با ادبیات درون دینی از همیت نهاد دولت و قدرت بکاهند و همچنین برای مخاطبان او بازخوانی تجربه تاریخی آیین مهر پرستی (میترائیسم) می تواند کمک کننده باشد.

شب یلدا، درخت کاج کریسمس، سرخ جامگی و کلاه بابانوئل، صلیب شکسته و ... سمبل های آیین مهرپرستی «میترائیسم» هستند که امروزِ روز، بسیاری از مردم جهان با آن زندگی می کنند. اما سوال اینجا است که چطور این سمبل ها همه جا هستند اما از خودِ آیین مهر پرستی دیگر خبری نیست؟ در روزگار ما مناسک و سمبل های میترائیسم هست اما معنایش و فلسفه وجودیش نه.

برای دانستن چرایی این زوال باید به سراغ تاریخ رفت. میترائیسم در دل تاریخ آیین فراگیری بود در قرن سوم میلادی بسیار گسترده شده بود و رقابتی جدی با مسحیت داشت اما این آیین هیچگاه صاحب دولت و قدرت مداوم نگردید و هرگز سکه‌ای با نام و تمثیل میترا در روم ضرب نشد. اما در نقطه مقابل، مسیحیت توانست در حدود سال 500 میلادی به قدرت برسد و امپراتوری روم، مسیحی شد.

قدرت از ارکان مانایی است و مسیحیت با دست یافتن به آن و استمرار حضور در آن مانا ماند و اما میترائیسم که از لایه‌ی فرهنگ آنچنان فراروی نکرد و به شکل مداوم و مستمر در نهاد قدرت حضور نداشت، آموزه هایش از زندگی مردم رخت بست و مناسکش توسط دیگر آیین ها مصادره و قلب شد. بدون داشتن نهاد دولت و کسب قدرت سرنوشت همانی است که بر میترایی ها گذشت. پروژه میترائیزه کردن تشیع و قدرت زدایی از آن با حرف‌های به ظاهر زیبایی که زده می شود و تلاش می گردد تشیع در شریعت فردی و فرهنگ محبوس شود و از اسلام سیاسی به اسلام اجتماعی، فرهنگی و نهایتا فردی عقب نشینی کند چیزی نیست جز «میترائیزه کردن تشیع». بله قدرت در تشیع اصالت ندارد اما حتما طریقیت دارد. در اسلام و تشیع همواره به قدرت توصیه شده است: «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ».

در زمانه ای که مدرنیته در قالب دولت و فرهنگ مهاجم در به تاراج بردن فرهنگ و دارایی ملل به جد ساعی است، دست شستن از قدرت و نهاد دولت، خودکشی است. گفتار درون دینی که ضرورت قدرت و نهاد دولت اسلامی را در پیش چشم جامعه دین‌دار و انقلابی کم اهمیت می شمرد و نادیده می انگارد، ضرورتا به واماندگی اسلام و میرایی آن و سکولاریسم دعوت کرده است. گفتار مهدی نصیری نیز از این قاعده مستثنا نیست و او را هم باید بخشی از پروژه میترائیزه کردن تشیع دانست.

منبع: تسنیم

کلیدواژه: تمدن اسلامی دولت و قدرت عصر غیبت مهدی نصیری نهاد دولت صورت بندی درون دینی تمدن تراز سنت فکری آن جهانی نوشته ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۱۱۴۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هزینه فایده سفر رئیس جمهور به پاکستان

محمد حسین بنی اسدی، سرکنسول سابق ایران در لاهور پاکستان و کارشناس مسائل شبه قاره در یادداشتی برای جماران نوشت:

ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان به‌دعوت ‌آقای شهباز شریف نخست وزیر  پاکستان، در راس یک هیئت عالی رتبه سیاسی ، اقتصادی ، امنیتی و فرهنگی و به منظور یک دیدار سه روزه رسمی در تاریخ  سوم اردیبهشت وارد اسلام آباد پایتخت پاکستان شد . ابراهیم رئیسی  پس بازدید از دو شهر بزرگ لاهور و کراچی در تاریخ پنجم اردیبهشت این کشور را به مقصد سریلانکا ترک کرد.

ابراهیم رئیسی در بدو ورود به اسلام آباد از سوی آقای ریاض حسین پیرزاده وزیر مسکن پاکستان مورد استقبال قرار گرفت . رییس جمهور کشورمان در کاخ نخست وزیری مورد استقبال شهباز شریف نخست وزیر قرار گرفت و طی اقامت در اسلام آباد  علاوه بر نخست وزیر با آصف علی زرداری رئیس جمهور ، ایاز صادق رئیس مجلس نمایندگان، یوسف رضا گیلانی رئیس مجلس سنا  و  ژنرال عاصم منیر فرمانده ارتش پاکستان دیدار و گفتگو کرد.  

طبعا در این گفتگوها طیف گسترده ای از موضوعات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی در حوزه‌ دوجانبه، منطقه ای و بین المللی  مورد  گفتگو و تبادل نظر قرار گرفت که  منجر به امضای  هشت فقره سند شامل ٣ توافقنامه و ۵ یادداشت تفاهم مشترک بین ایران و پاکستان به شرح زیر شد : ١. موافقتنامه امنیتی  ٢. موافقتنامه قضایی در امور مدنی و تجاری ٣. موافقتنامه در امور بهداشت دامی ۴. یادداشت تفاهم  ایجاد مناطق آزاد و مناطق ویژه اقتصادی ۵. یادداشت تفاهم توسعه منابع انسانی پاکستان ۶. یادداشت تفاهم  تبادل فیلم‌های سینمایی ٧. یادداشت تفاهم شناسایی متقابل استاندارد ٨. یادداشت تفاهم همکاری های حقوقی .

سرانجام  این دیدار با صدور یک بیانیه مشترک مرسوم در سفرهای سطح بالا به اتمام رسید و  آقای رئیسی اسلام آباد را به مقصد لاهور و کراچی ترک کرد.

 دیدار رییس جمهور به پاکستان قبل از تنش اخیر  بین ایران و اسرائیل تنظیم شده بود و ارتباطی با تحولات اخیر در آسیای غربی نداشت.گرچه توسط برخی شخصیت‌ها اشاراتی به  اقدام شجاعانه ایران در هدف قرار دادن اسرائیل  شد.

طی این سفر رسانه های پاکستان  در سطح گسترده ای به پوشش خبری پرداختند.  در سفر به لاهور و کراچی نیز مجموعه ای از برنامه‌های عمدتا فرهنگی و دیپلماسی عمومی برای رئیس جمهور و همسرش تدارک دیده شد که انعکاس گسترده ای در ایران  و پاکستان داشت.  در نظام‌های فدرال مانند پاکستان  سروزیر ایالت یا استاندار و وزیران ایالات هیچگونه اختیار مذاکره و تبادل نظر در امور کلان مثل سیاست خارجی، دفاعی، امنیتی و اقتصادی ندارند و صرفا سفر رئیس جمهور به این دو ایالت در چارچوب دیپلماسی عمومی  قابل ارزیابی است .

تبادل سفر و گفتگو های مستمر و مستدام در سطوح عالی بین دو کشور همسایه امری پسندیده و ضروری است مشروط بر اینکه اینگونه سفرها به نتایج ملموس منجر  و  موازین معمول و تشریفاتی در شأن  دو کشور نیز  مراعات شود.   به تعبیری مورد اشتیاق طرفین  و به صورت مرضی الطرفین  صورت گیرد ، در این سفر مواردی احساس می شود که نشان از عدم اشتیاق  طرف پاکستانی می دهد از جمله در حوزه تشریفات و استقبال از رئیس جمهور کشورمان  نوعی عقب گرد نسبت به گذشته احساس می شود .

 به یاد دارم در سفر آقای روحانی به اسلام آباد در سال ۹۵ که شخصا شاهد بودم در همین  فرودگاه‌ شخص نواز شریف نخست وزیر وقت در پایین پلکان هواپیما از آقای حسن روحانی استقبال کرد و به نشانه احترام چند توپ نیز شلیک شد، به هنگام خروج نیز شخص رئیس جمهور آقای  ممنون حسین در فرودگاه  مهمان را بدرقه کرد و طی اقامت کوتاه  آقای حسن روحانی دو مراسم ضیافت نخست وزیر و رئیس جمهور  پاکستان برگزار شد.

 اکنون در این سفر حضور وزیر مسکن پاکستان آقای ریاض حسین پیرزاده  جای پرسش است و در عرف دیپلماتیک  نوعی کاهش مراسم تشریفات سفر تعبیر می شود.

دست آوردهای سفر شامل هشت فقره سند فوق الذکر ، نامگذاری خیابانی به نام ایران ، دکترای افتخاری به رئیس جمهور ، بیانیه مشترک و چند مراسم  فرهنگی و باز دید از چند مکان فرهنگی  برای رییس جمهور و همسرش در مجموع از وزانت و اعتبار در  چنین سطحی  برخوردار نیستند.

 اسناد امضاء شده در این سفر نیز از اهمیت و جایگاه خاصی حکایت  نمی کند،  به ویژه یادداشت تفاهم ها در شأن یک چنین دیدار عالی رتبه نیست و حتی در سفر مدیران میانی نیز قابل حصول بود .

هدف‌گذاری  ده میلیاردی مبادلات تجاری  بین دو کشور نیز  با توجه به تحریم‌های ایران و تاکید پاکستان بر رعایت این تحریم ها  اقدامی حساب شده تلقی نمی شود به ویژه اینکه  طی چند دهه  گذشته دو کشور حتی نتوانسته اند سطح مبادلات خود را به ۵ میلیارد برسانند، حال ناگهان سطح ۱۰ میلیارد دلار را هدف گذاری کرده اند. همزمان با این سفر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بار دیگر پاکستان را تهدید به تحریم کرد و گفت احتمال تحریم کشورهایی که به دنبال همکاری تجاری با ایران هستند وجود دارد.

 مبتکر هدف‌گذاری سطح ده میلیارد دلاری بین دو کشور باید روشن سازد  در حالی که چندین سال است  ایده شعار پنج میلیاردی توسط ایران ناکام مانده،  حال چگونه و با چه ابزاری ده میلیارد دلار هدف‌گذاری شده آنهم با وحود تحریم ها  و ارتباط نداشتن ایران با نهادهای اقتصادی جهان .

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قبل از سفر رئیس جمهور کلیپی از میزان مبادلات تجاری ایران و پاکستان را با رقم حدود  دو میلیارد دلار صادرات ایران و ۶۷۳ میلیون دلار  صادرات پاکستان به ایران پخش کرد. رئیس جمهور نیز از هدف گذاری ۱۰میلیارد دلاری برای مبادلات تجاری بین دو کشور سخن به میان آورد، این در حالی است که  تحریم های  ایران عملا تجارت مستقیم با پاکستان را مختل کرده است.

 سفر رئیس جمهور به دو شهر بزرگ لاهور و کراچی  بسیار به جا و مناسب ارزیابی می شود ولی باید این نکته را در نظر داشت که مردم پاکستان به طور کلی نسبت به ایران از چنین ابراز احساسات و علاقه ای برخوردارند و لذا نباید آن را محدود  و منحصر به  این سفر آقای رئیسی کرد  . این علاقه پاکستانی‌ها به ایران ریشه در تاریخ ، فرهنگ و پیوندهای مشترک تمدنی دارد که در نتیجه این عوامل و عناصر ، همدردی و همدلی و همراهی مردم پاکستان نسبت به ایران را ایجاد کرده است.

 و اما ارزیابی نهایی از سفر رئیس جمهور به پاکستان:

 تشریفات سطح پایین و دو روز سفر به لاهور و کراچی از نظر برخی  بیانگر آن است که این سفر به اصرار طرف ایرانی صورت گرفته تا آقای رئیسی برای سفر به سریلانکا  مستمسک سفر پاکستان را داشته باشد . پاکستانی‌ها در مراودات با کشورهایی مثل ایران به امتیازات اقتصادی چشم دوخته اند همان انتظاری که از عربستان و سایر کشورهای عربی دارند.  ولی از قرار معلوم نسبت به امتیاز مالی از ایران مایوس شده و از طرف دیگر دندان های ما را شمرده و ذائقه مسئولین را تشخیص داده اند.  از این رو با اظهارات ستایش گونه و مدیحه  سرایی از قدرت و شوکت و عظمت ایران در گذشته و حال  دل ما را خوش کنند.   در این سفر هم برخی چهره ها از ایران به‌عنوان پادشاه جهان اسلام و شیر خاور میانه یاد کردند و البته از اینکه دل ما از عملیات  وعده صادق خنک شده، سخن گفتند. ظاهراً این شگرد پاکستانی‌ها  جواب هم داده و رضایت طرف ایرانی را نیز جلب کرده  است.

 قبل از انقلاب در پاکستان ، ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده‌ ولی طی چهار دهه گذشته به مرور این جایگاه ‌ایران  تقلیل یافته و عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس جای آن را گرفته اند  به طوریکه شهباز شریف اولین سفر خارجی خود را به عربستان اختصاص داد و متعاقب آن،  وزیر خارجه عربستان در صدر یک هیئت  اقتصادی و سیاسی به اسلام آباد سفر کرده و پیرامون چگونگی سرمایه گذاری در پاکستان به مذاکره ‌پرداخت.  قرار است در آینده نزدیک، یک هیئت  شامل شرکتهای عربستانی برای اجرای این تفاهمات به پاکستان  سفر کنند.

پاکستان زمانیکه انتظارات خود از ایران را عملی نمی بیند و از سوی دیگر روابط را در یک فاز بی اعتمادی  و بعضآ چالشی مثل تشکیل گروه زینبیون، موشک‌پرانی و گروههای تجزیه طلب و تروریست می بیند طبیعی است که روی روابط با عربستان تمرکز بیشتری کند و به ایران صرفا نگاه نمایشی برای استفاده داخلی داشته باشد.

 در مجموع سطح تشریفات پایین که پاکستان برای رئیس جمهور قائل شد و اسناد نه چندان مهم امضاء شده و دست آوردهای ناچیز سفر  بیانگر این است که اینگونه سفرها ی تشریفاتی و تجملاتی بیشتر با پیگیری ایران صورت گرفته که وزارت خارجه مدیریت آن را به عهده داشته و احتمالا حوزه سیاسی و اقتصادی وزارت  خارجه بیشتر به خاطر کسب اعتبار سعی در متقاعد کردن عالی ترین مقامات از جمله رئیس جمهور به انجام سفر نموده در حالیکه شأن و جایگاه رئیس جمهور کشور  به مراتب بیش از این است که خرج  اینگونه سفر های تشریفاتی با دست آوردهای اندک شود.

به نظر می رسد حوزه  پاکستان در وزارت خارجه  توجه  ویژه شخص وزیر و سازمانهای  نظارتی به برنامه ریزی های سطحی کسانیکه تجربه لازم را  در امور پاکستان ندارند و با دادن اطلاعات نادرست  تصمیم گیران کلان را دچار اشتباه کرده و اعتبار  کشور را قربانی امیال  اداری و صنفی خود می سازند،  طلب می کند.

روابط با پاکستان برای ایران اهمیت حیاتی دارد  و ایجاب می کند به جای این  سفرهای تشریفاتی با دست آوردهای ناچیز به موارد و مطالب عمیق  و سرنوشت ساز  تامین کننده منافع ملی ایران  تمرکز شود وگرنه فرصتهای موجود از بین می رود  به طوری که ترمیم آنها  در آینده  پر هزینه و ناممکن خواهد بود.

دیگر خبرها

  • قیمت دلار و یورو در مرکز مبادله ایران؛ دوشنبه ۱۰ اردیبهشت
  • انتقاد تند ابطحی از مهدی نصیری
  • پرداخت بیش از ۳۴ هزار فقره تسهیلات اشتغالزایی به معرفی شدگان نهادهای حمایتی در دولت مردمی
  • تبریک ویژه سپاهانی‌ها به ژوزه مورایس | عکس
  • هدایای ویژه بازیکنان سپاهان به مورایس (عکس)
  • عکس| سورپرایز ویژه سپاهانی‌ها برای مسلمان شدن مورایس
  • قیمت دلار و یورو در مرکز مبادله ایران؛ یکشنبه ۹ اردیبهشت
  • قیمت دلار و یورو در مرکز مبادله ایران؛ شنبه ۸ اردیبهشت
  • هزینه فایده سفر رئیس جمهور به پاکستان
  • این ربات‌انسان‌نمای فوق سریع شما را حیرت‌زده می‌کند